فرشته سالاروند، بانوی کارآفرینی است که از هر انگشتش یک هنر میبارد. سبدبافی، گلیمبافی، جاجیم بافی، تولید فرآوردههای دامی و لبنی، فعالیت در موسسه خیریه، تولید ادویه جات و فعالیت در صندوق خرد زنان روستایی بخشی از کارنامه بانوی دورودی است.
پژوهش اجتماعی لرستان – نسرین صفربیرانوند، فرشته سالاروند بانوی کارآفرین دورودی استه که به گفته خودش بچه انقلاب بوده و تحصیلاتش پنجم ابتدایی است، ده سال پیش راه روستا را در پیش میگیرد و امروز بیشتر از انگشتان دستش هنر دارد. او پس از فوت همسرش بیکار نمینشیند و از شهر به روستا میآید تا علاوه بر اینکه درآمدی داشته باشد، برای زنان ضعیف روستا هم شغل و درآمدی دست و پا کند. فعالیت بانوی کارآفرینی تا جایی پیش رفت که برای ۱۵ نفر در روستای جله به طور مستقیم شغل ایجاد کرد، البته در این مدت به ۴۳ نفر که تعدادی از آنها ساکن شهر و تعدادی هم روستایی بودند، صنایع دستی آموزش داده است. خانم سالاروند که سبدبافی، گلیمبافی، جاجیم بافی، تولید فرآوردههای دامی و لبنی، فعالیت در موسسه خیریه، تولید ادویه جات طبیعی، فعالیت در صندوق خرد زنان روستایی را در کارنامه خود دارد، بهعنوان زن نمونه عشایری در کشور هم معرفی شده است. زندگی در روستایی که اطراف آن کوههای سر به فلک کشیده، رودخانه و طبیعتی دلنواز است، همچنین وجود مراتع مناسب شرایطی را فراهم کرده تا این بانوی کارآفرین در عرصههای مختلف از جمله دامداری، کشاورزی، صنایع دستی و گیاهان دارویی فعالیت داشته باشد.
از طرفی زندگی در روستا انگیزه و انرژی او را برای فعالیت دو چندان کرده است. با این بانوی کارآفرین که فرمانده بسیج روستا هم است، گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید. چطور شد به سمت کارآفرینی رفتید؟ حدود یازده سال پیش همسرم را از دست دادم، آن زمان پسرم سه ماه داشت. زمانی که پسرم قنداق بود در خانه گل و سرویس عروس تولید میکردم. آن وقتها شهر بودم. ده سال پیش تصمیم گرفتم از شهر به روستا بیایم و برای خودم کار و باری راه بیاندازم، حوصله ماندن در شهر را نداشتم. در واقع از شهر فرار کردم. وقتی به روستا آمدم فعالیت خود را در حوزه صنایع دستی از جمله سید بافی و حصیر بافی شروع کردم، با گذشت زمان بافت سیاه چادر و گلیم بافی و سفره هفت سین و دیگر محصولات را شروع کردم. علاوه بر صنایع دستی، در حوزه دامداری و فرآوردههای لبنی هم فعالیت داشتم، زعفران هم کشت کردم، باغداری هم کردهام. من حتی ماهی فروشی هم انجام دادهام.
یعنی این همه فعالیت داشتید؟ بله، من حتی پرورش مرغ محلی هم دارم، با توجه به اینکه اطراف روستا هم کوههایی اشترانکوه و پرویز کوه هم وجود دارد، بحث جمعآوری گیاهان دارویی و تولید ادویه جات طبیعی را هم انجام میدهم. آویشن، گل پر، گل ختمی و بابونه از جمله گیاهان دارویی است که از کوههای اطراف روستا جمعآوری میکنم. کشک، روغن محلی و کشکینه هم خودم تولید میکنم، یعنی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در بساط ما پیدا میشود. خسته نمیشوی؟ خیر، خسته که نمیشوم هیچ انگیزهام هم چند برابر میشود. شاید باورش برای شما سخت باشد،اما کار ما شبانه روزی است. بعد از اینکه همسرم را از دست دادم، محتاج کسی نبودم حتی یک هزار تومان از کسی نگرفتم، روی پای خودم ایستادم و با پشتکار کارها را پیش بردم و حالا نه تنها خسته نیستم بلکه با انگیزه کارهایم را انجام میدهم. در مورد مواد مورد نیاز برای سبدبافی و حصیر بافی توضیح میدهید؟ برای سبد از چوب درختان بید و بادام که در روستای فراوان است، استفاده میکنم، برای حصیر بافی یا همان تک و تکله هم از ساقه گندم استفاده میکنم.من سیاه چادر هم میبافم.
ظاهراً به صنایع دستی علاقه زیادی دارید؟ بله، در یازده رشته صنایع دستی مهارت دارم. در واقع به دنبال احیا صنایع دستی استان به عنوان بخشی از سنت این استان هستم، یکی از این رشتهها سیاه چادر است، که بخشی از هویت ما عشایر است. گفتید که برای چندین نفر هم شغل، ایجاد کردهاید؟ بله، همانطور که گفتم من کارگاهی راهاندازی کردم و حدود ۱۵ نفر از زنانی که وضع مالی خوبی نداشتند مشغول فعالیت هستند. البته ۴۳ نفر هم نزد من آموزش صنایع دستی دیدهاند.
بازار یابی محصولاتی که تولید میشود، به چه شکلی است؟ اولویت من در بحث بازار، فروش محصولاتی است که توسط زنان بی سرپرست و نیازمند تولید میشود، در واقع آنها دغدغه بازار را ندارند. محصولات لبنی و تخم مرغ که خیلی راحت عرضه میشوند، چون مشتری خودش را دارد. چالش ما بازار صنایع دستی است که نیاز است دستگاهها پای کار بیایند. من در نمایشگاههای مختلفی که میراث فرهنگی، امور عشایری و جهاد کشاورزی برگزار میکنند، شرکت میکنم و از این طریق محصولات تولیدی را عرضه میکنم. اما اگر بازار صنایع دستی فراهم باشد، میتوانیم محصولاتی تولید کنیم که قابلیت صادرات به خارج از کشور را هم داشته باشند. هدف ما این است که زنان بی سرپرست و ضعیف برای خودشان درآمدی داشته باشند، بنابراین انتظار داریم مسوولان در بحث بازار فروش به ما کمک کنند. شما ظاهرا در یک موسسه خیریه هم فعالیت دارید؟ بله، حدود هشت سال است با خیریه امام رضا همکاری میکنم، شناسایی افراد نیازمند و کمک به آنها در قالب تامین لوازم التحریر و پوشاک بخشی از این فعالیتها است. مسوول صندوق خرد زنان روستایی هم هستم ، ظرف این مدت تمام تلاشم این بوده که وام صندوق در راستای اشتغال در روستا هزینه شود.
حالا از اینکه در روستا سکونت دارید، پشیمان نیستید؟ نهتنها پشیمان نیستم بلکه خوشحال هم هستم ، زیرا بازگشتم به روستا باعث شد، روی پای خودم بایستم و محتاج کسی نباشم. از طرفی وقتی چند نفر دیگر هم به واسطه من شغل و درآمدی دارند، باعث آرامش من است، خدا خوشش میآید از اینکه دستی بر سر یتیمی کشیده شود و قدمی برای توانمندسازی افراد ضعیف برداری. پایان پیام/